میوه تاریک(سهراب)

بدون شرح شعری رو گذاشنم حال کنید!

باغ باران خورده می نوشید نور .
لرزشی در سبزه های تر دوید:
او به باغ آمد ، درونش تابناک ،
سایه اش در زیر و بم ها ناپدید.

شاخه خم می شد به راهش مست بار ،
او فراتر از جهان برگ و بر.
باغ ، سرشار از تراوش های سبز،
او ، درونش سبز تر ، سرشارتر.

در سر راهش درختی جان گرفت
میوه اش همزاد همرنگ هراس.
پرتویی افتاد در پنهان او :
دیده بود آن را به خوابی ناشناس.

در جنون چیدن از خود دور شد.
دست او لرزید ، ترسید از  درخت.
شور چیدن ترس را از ریشه کند:
دست آمد ، میوه را چید از درخت.


به امید سالی خوب برای ایرن و ایرانی

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 07:27 ق.ظ http://b4u.blogsky.com

سلام منم سال نو رو به شما تبریک میگم و امیدوارم سال بهتری باشه برای همه مردم و شعر خیلی زیبا و دلنشینی بود مرسی بای

[ بدون نام ] سه‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:31 ق.ظ http://fbi.blogsky.com

وبلاگ خوبی داری
با تبادل لینک چه طوری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد