شماره شناسنامه ی من صفر صفر صفر است!
من نیمه ی یک گم شده ام...
نامم را سرقت کرده اند پیدایم کنید
و مژدگانی بگیرید!!
...تا امروز هیچ کس صدایم نکرده است
هفده سال پیش متولد شده و
یک روز پیش از آن مرده ام...
نامم را با صدای بلند فریاد کنید :
صفر صفر صفر

منشور کوروش

در سال ۱۲۵۸ خورشیدی به دنبال کاوش های گروه انگلیسی در شهر باستانی بابل استوانه ای از گل پخته پیدا شد که امروزه در موزه ی بریتانیا نگهداری می شود . بررسی های اولیه نشان می داد که گرداگرد این استوانه گلین را نوشته هایی به خط بابلی در بر گرفته است که گمان می رفت نوشته ای از فرمانروایان آشور و بابل باشد . اما بررسی های بیشتر نشان داد که این نوشته در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به هنگام تسخیر شهر بابل و به فرمان کوروش کبیر نوشته شده است .این نوشته نخستین منشور جهانی حقوق بشر نام گرفت...
گوشه هایی از منشور کوروش
"...آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم همه ی مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشاندند...ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد .نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید....من برای صلح کوشیدم

من برده داری را برانداختم به بدبختی های آنان پایان دادم.فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنانرا نیازارند.فرمان دادم که هیچ یک از اهالی شهر را از هستی ساقط نکنند .
مردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد...او برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت.ما همگی شادمانه و در صلح مقام بلندش را ستودیم...
من همه ی شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم.فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود بگشایند...
من برای همه مردم جامعه ای آرام مهیا ساختم و آرامش را به تمامی مردم عطا کردم...."
اهمیت این سخن زمانی روشن می شود که به خاطر آوریم این منشور زمانی نوشته شده است که پادشاهان آشور و بابل از بریدن سرها و سوزاندن اسیران لذت می بردند.
حال بی انصافی نیست که هر لحظه که محدودیتی مطرح می شود اظهار کنیم که اینجا ایران است!!!



هری پاتر

فیلمش رسید به دستم

خیال کردم بری میری از یادم تو رفتی و نرفت چیزی از یادم

تو رفتی و تازه عاشق تر شدم از اونی هم که بود بدتر شدم من

صبح تا شب این شده کارم که واسه چشات ببارم

تو خدای عاشقایی تو تموم کسو کارم

تو به داد من رسیدی وقتی تنهایی ام رو دیدی

تو نذاشتی برم از دست مگه چیزی هم هنوز هست

نازنینم امید شیرینم من به جز تو کسی نمی بینم

از اون روزی که رفتی یه روز خوش ندیدم

به جز دستای گرمت پناه و پشت ندیدم

زندگیمو به پای تو دادم اون روزا رو نمی ره از یادم

نازنینم برس به فریادم
تو رو خدا هرجا هستی زودتر برس به فریادم..............................