تنها عناصر وجود ما کسانی هستند که دوستشان داریم و دیگر هیچ.زندگیمان هر چقدر هم که در سنگری مخفی باشد بر بلندی هایی سوخته از باد پنهان باشد باز هم در چهره هایی که دوستشان داریم به ما نزدیک است در فکری که متوجه آنهاست در نفس کشیدن آنها برای ما در نفس کشیدن ما برای آنها
کریستین بوبن
برای همین هم هست که وقتی کسی رو دوست داریم زندگی و امید رو به خودمون نزدیک می بینیم اما وقتی ازش دور می شیم...
اگر روح در زندان باشد، آزادی چه معنایی دارد؟
اینجا رو!!چه بامزه شده!!!!
سلام...
دیگه حالم از دروغ هایی که به خورده من دادند به هم خورده....
دوست دارم همشونو پس بدم دوست دارم ...شکمم خالی بشه...از این همه حرفی که به من گفته شد ....از گفتن دوستت دارمهایی دوغین.....
.........موفق باشین...
سلام !
تفکر برانگیز بود!
موفق باشی
صدر
خوب ... اگه یکی هیچ کس رو دوست نداشته باشه یعنی عنصر وجودی نداره پس وجود خارجی نداره ....
من همه رو دوست دارم پس خیلی هستم !
موفق و پیروز باشی
سلام - وبلاگ جالبی دارین - به من هم سر بزنید !!!
www.M-Modiri.persianblog.com
سلام! شاید اینجوری باشه!
نمی دونم چی بگم
دهان سوخته ام روسپی خانهء آتش گرفته ایست...
قی می کنند روسپیان برهنه اش...
مردم بو می کشند...
بو بوی سوختگی ست...
آتش نشانی کمک !
اما آتش نشان ها درنگ
آتش نشان ها ترا به چکمه هایتان...
ترا به برق کلاهتان ...
قلب مشتعلم را با ملایمت خاموش کنید...
خودم برایتان آب خواهم آورد...
چلیک چلیک از همهء چشمهای اشک...
بگذارید دنده هایم را بگیرم
می خواهد بیرون بپرد از قلبم
فرو می شکنند دنده ها اما بیرون نخواهد پرید از قلبم...
واپسین فریادم می پیچد در سکـــــــــــــوتـی که داده او را امان :
تـــــــو .....
دست کم تــــــو ، باز گو ناله کنان...
بازگو با قرنها
که من می سوزم ...
درود ...