یه شعر دیگه از شاملو

بازگشت

 

 

این ابرهای تیره که بگذشته ست

بر موج های سبز کف آلوده،

جان مرا به درد چه فرساید

روحم اگر نمی کند آسوده؟

 

دیگر پیامی از تو مرا نارد

این ابرهای تیرة توفانزا

زین پس به زخم کهنه نمک پاشد

مهتاب سرد و زمزمة دریا.

 

وین مرغکان خستة سنگین بال

بازآمده از آن سر دنیاها

وین قایق رسیده هم اکنون باز

پاروکشان از آن سر دریاها . . .

 

هرگز دگر حبابی ازین امواج

شب های پرستارة رؤیا رنگ

بر ماسه های سرد، نبیند من

چون جان ترا به سینه فشارم تنگ

 

حتی نسیم نیز به بوی تو

کز زخم های کهنه زداید گرد،

دیگر نشایدم بفریبد باز

یا باز آشنا کندم با درد.

 

 

افسوس ای فسرده چراغ! از تو

ما را امید و گرمی و شوری بود

وین کلبة گرفتة مظلم را

از پرتو وجود تو نوری بود.

 

دردا! نماند از آن همه، جز یادی

منسوخ و لغو و باطل و نامفهوم،

چون سایه کز هیاکل ناپیدا

گردد به عمق آینه ئی معلوم . . .

 

یکباره رفت آن همه سرمستی

یکباره مرد آن همه شادابی

می سوزم ـ ای کجائی کز بوسه

بر کام تشنه ام بزنی آبی؟

 

 

مانم به آبگینه حبابی سست

در کلبه ئی گرفته، سیه، تاریک:

لرزم، چو عابری گذرد از دور

نالم، نسیمی ار وزد از نزدیک.

 

در زاهدانه کلبة تار و تنگ

کم نور پیه سوز سفالینم

کز دور اگر کسی بگشاید در

موج تأثر آرد پائینم.

 

 

ریزد اگر نه بر تو نگاهم هیچ

باشد به عمق خاطره ام جایت

فریاد من به گوشت اگر ناید

از یاد من نرفته سخن هایت:

 

«ـ من گور خویش می کنم اندر خویش

چندان که یادت از دل برخیزد

یا اشک ها که ریخت به پایت، باز

خواهد به پای یار دگر ریزد!» . . .

 

 

در انتظار بازپسین روزم

وز قول رفته، روی نمی پیچم.

از حال غیر رنج نبردم سود

ز آینده نیز، آه که من هیچم.

 

بگذار ای امید عبث، یک بار

بر آستان مرگ نیاز آرم

باشد که آن گذشتة شیرین را

بار دگر به سوی تو باز آرم.

 

خوب بید؟

نظرات 7 + ارسال نظر
پرهون جمعه 28 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 10:38 ق.ظ http://parhoon.blogsky.com

آنکه دانست زبان بست.........
وانکه می گفت ندانست..............(شاملو)
خوشحالم که از شاملو می نویسی....... بعضی از شعراش دیوانه کنندست.........
راستی یه چیزی در مورد لوگوت بگم اونهم در مورد رنگشه که رنگ نوشته هات به رنگ پس زمینه نزدیکه و به راحتی خونده نمیشه......... ولی همین جوریشم قشنگهD:

مثلا چه رنگی کنم؟؟؟من ذوق و سلیقه ندارم!شرمنده!
در ضمن شعرای شاملو هم خیلی خوشگلن!

امید آنلاین جمعه 28 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 11:00 ق.ظ http://omid-online.blogsky.com

بابا شاملو‌! بابا شعر جوادیه قشنگه دل نشین !
من شعر هاشو خیلی دوست دارم .. همینطور که تورو دوست دارم !
بای بای

نظر لطفته منم تورو دوست دارم!

[ بدون نام ] جمعه 28 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 11:49 ق.ظ

سلام
عزیزم ای کاش خدا این حس قشنگ رو در ...
امید وارم دوست های خوبی برا هم بیاشیم

گندم زار جمعه 28 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 12:02 ب.ظ http://gandomzar.blogsky.com

شعر قشنگیه ... تو چهجوری پشت سر هم نظر میدی که من نمی تونم ؟
آره لوگوی جدیدت خیلی قشنگتره ... مبارکه

راست می گی ها خودمم نمی دونم!
از نظرت هم راجع به لوگو ممنون!

نگار جمعه 28 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 03:34 ب.ظ http://neeggaar.blogsky.com

سلام
سری به ما نمیزنی؟

هیراد شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 03:33 ب.ظ http://reybon.persianblog.com

سلام
خیلی قشنگ بود بازم از این شعرها بنویس

مهرانا یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 01:53 ق.ظ http://mehrana1382.blogsky.com

سلام. انتخاب بسیار زیبایی بود ولی یادت نره: تو عزیز دلمی تو عزیز دلمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد